خلاصه
گوجه فرنگی، پایتخت سابق، به زاغه بزرگی از هرج و مرج تبدیل شده است. یک روزنامه نگار مورد حمله کلاهبردارانی قرار می گیرد که کیفش را می کشند. خوشبختانه سه کودک از جایی برای کمک ظاهر می شوند. او کیفش را پایین میآورد و با ناجیان جوانشان بحث میکند، متوجه میشود که اگر گوجهفرنگی به دلیل اینکه توسط دنیای اموات اداره میشود، به زوال افتاده است. حتی پلیس هم در تعادل است. در هیاهو، کیف پیدا شد، این کیسه مال او نبود، بلکه کلاهبرداران بود! در داخل نمونه ای از یک مافیای قوی مواد مخدر جدید را پیدا کنید که مصمم به بهبودی است و مشکل واقعی از آنجا شروع می شود ...